جوان آنلاین: دختر ۱۹ ساله که سریال سرقتهایش را از ۱۴سالگی همراه اعضای خانوادهاش شروع کردهبود، اینبار هنگام سرقت از مسافران اتوبوسهای بیآرتی، با هوشیاری یک مسافر بازداشت شد.
اواخر تابستان سال گذشته زن جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از سرقت تلفن همراهش شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: «ساعتی قبل از محل کارم بیرون آمدم و در یکی از خیابانهای مرکزی شهر برای رفتن به خانهام سوار اتوبوس بیآرتی شدم. تعداد مسافران زیاد بود، به طوریکه به سختی میتوانستیم سر پا بایستیم و هر ایستگاه هم به این شلوغی افزوده میشد، به طوری که جای سوزن انداختن نبود. در یکی از ایستگاهها یک زن و دختر جوانی سوار شدند و یکی از آنها که بچهای بغل داشت، کنارم آمد. همه به هم فشار میآوردیم، اما خبر نداشتم که در میان مسافران جیببرانی هستند که با همین شیوه تلفن همراه مسافران را سرقت میکنند. وقتی در مقصد از اتوبوس پیاده شدم، تازه فهمیدم در آن شلوغی سارقی تلفن همراهم را از داخل کیفم سرقت کردهاست.»
سرقتهای سریالی
با شکایت زن جوان، تیمی از مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی سارق زیر نظر بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت آغاز کردند. همزمان با ادامه تحقیقات مأموران با سرقتهای سریالی دیگری در اتوبوسهای بیآرتی روبهرو شدند که سارق یا سارقان موبایل یا کیف پول مسافران را در شلوغی داخل اتوبوس سرقت کردهبودند.
هوشیاری یک مسافر
هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد و مأموران هم هیچ ردی از سارق یا سارقان به دست نیاوردند تا اینکه چند روز قبل با خبر شدند دختر جوان جیببری داخل یک اتوبوس بیآرتی با هوشیاری یکی از مسافران به دام افتادهاست. با اعلام این خبر مأموران راهی محل شدند و دختر ۱۹ سالهای که دختر خردسالی در آغوش داشت، به عنوان سارق بازداشت و از داخل کیف او تعدادی موبایل سرقتی کشف کردند که حکایت از آن داشت وی در چند ساعت گذشته دست به سرقتهای سریالی زدهاست. زن جوانی که سارق را به دام انداخته بود، گفت: «داخل اتوبوس بیآرتی بودم که دیدم دختری کم سن و سال که کودکی در آغوش دارد به آرامی دستش را داخل کیف مسافری برد و گوشی موبایلش را برداشت و من هم فهمیدم او سارق است و مچ او را گرفتم و با داد و فریاد مسافران دیگر را با خبر کردم و او را دستگیر کردیم.»
سرقت همراه مادر
پس از انتقال متهم به اداره پلیس، مأموران دریافتند دختر ۱۹ ساله همان سارق و جیببر اتوبوسهای بیآرتی است که از چند ماه قبل همراه مادرش دست به سرقتهای سریالی میزده و تحت تعقیب پلیس قرار داشتهاست.
بررسیها نشان داد متهم همراه مادرش در حال سرقت بوده که با هوشیاری یکی از مسافران به دام میافتد و مادرش هم از فرصت استفاده و با تعدادی گوشی و کیف سرقتی فرار میکند. با اعتراف مهین، مأموران مادر وی را که زن میانسالی است و از سالها قبل وارد باند تبهکاران شده و تعداد زیادی هم سابقه در پروندهاش ثبت شدهاست، بازداشت کردند.
دو متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی داخل اتوبوسهای بیآرتی اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
باند خانوادگی
مهین به گفته خودش از سن ۱۴ سالگی سرقتهایش را زیر نظر پدر و مادرش که باند خانوادگی سرقت را تشکیل دادهبودند، شروع کردهاست. متهم قبل از این چند بار دیگر هم به اتهام سرقت بازداشت میشود و به خاطر سن کمش حبسش را در کانون اصلاح و تربیت سپری میکند.
مهین! با این سن و سال چه شد که سرقت میکردی؟
من با همین سن کم در جیببری و سرقت موبایل و کیف حرفهای هستم و اینبار هم بدشانسی آوردم و به دام افتادم.
سابقه داری؟
بله. دو بار سابقه دستگیری دارم، اما هر بار به خاطر سنم در کانون اصلاح و تربیت زندانی شدم.
آخرین بار چه زمانی زندانی شدی؟
حدود چهار سال قبل به جرم جیب بری دستگیر شدم و سه سال هم در کانون بودم تا اینکه حدود یک سال قبل هم از کانون اصلاح و تربیت آزاد شدم.
یعنی بلافاصله پس از آزادی شروع به سرقت کردی؟
سه ماه پس از آزادی سرقتهایم را با مادرم شروع کردم. البته خودم دوست نداشتم و میخواستم پس از آزادی زندگی درستی را شروع کنم، اما مادرم اصرار میکرد که با هم سرقت کنیم و من هم قبول کردم.
مادرت هم سابقهدار است؟
بله. مادرم هم پنجبار سابقه زندان دارد و او هم دو سال قبل از زندان آزاد شد.
از چه سالی سرقتهایت را با خانوادهات شروع کردی؟
واقعیتش از بچگی من همراه پدر و مادرم به سرقت میرفتم. البته آن زمان من سرقت نمیکردم، اما در کنار آنها کمکم آموزش سرقت دیدم و در سن ۱۴ سالگی سرقتهای سریالیام را شروع کردم و در همان سال هم برای اولینبار دستگیر شدم، اما، چون سنم کم بود و سابقهای هم نداشتم خیلی زود آزاد شدم. پس از آزادی تصمیم گرفتم راه زندگیام را تغییر دهم و دوست داشتم درس بخوانم، چون درس ریاضیام خیلی خوب بود و فکر میکنم اگر درسم را ادامه میدادم، الان یک ریاضیدان بودم، اما با اصرار مادر و پدرم دوباره سرقتهایم را شروع کردم.
پس سرقت ارثیه خانوادگی شما است؟
بله. سرقت، ارثیه شوم خانواده ما است. باور کنید پدر و مادر بزرگم هم سارق بودند و البته الان فوت کردهاند و این ارثیه به پدر ومادرم من رسید. پدرم سارق حرفهای است که الان در زندان است و من و خواهرم را سارق کرد و حتی شوهرم خواهرم هم سارق است. الان خواهر و شوهرم خواهرم در زندان هستند. دختر خردسالشان را مادرم نگهداری میکرد و نمیدانم من و مادرم که دستگیر شدهایم چه کسی میخواهد خواهرزادهام را نگهداری کند. به هر حال ما کارمان سرقت است، اما باور داشتم اگر در یک خانواده تبهکار به دنیا نمیآمدم، الان سرنوشت دیگری داشتم و شاید هم در آینده یک نابغه ریاضی میشدم.
درباره شیوه سرقتتان توضیح بده؟
سال قبل خانوادگی به سرقت میرفتیم تا اینکه خواهرم و دامادمان دستگیر شدند و از آن روز به بعد من و مادرم دو نفری به ایستگاههای اتوبوسهای بیآرتی میرفتیم و در شلوغی و ازدحام جمعیت داخل اتوبوس اقدام به جیببری و سرقت موبایل میکردیم. معمولاً مادرم به دیگران تنه میزد و فشار میآورد و من هم از فرصت استفاده و سرقت میکردم یا بالعکس.
پس از اینکه خواهرم و دامادمان دستگیر شدند، مادرم پیشنهاد داد خواهرزاده خردسالم را با خودمان به سرقت ببریم تا مسافران کمتر به ما شک کنند و ما راحتتر سرقت کنیم. انصافاً ایده خوبی بود و خیلی در سرقتها به ما کمک کرد.
در این مدت چه تعداد موبایل سرقت کردید؟
آمارش را مادرم میداند، چون او با مالخر آشنا بود و میفروخت و پولش را به حساب خودش واریز میکرد، اما فکر کنم حدود ۶۰ دستگاه.